Querencia For All

~~~ خانه ای برای افسانه ها و افسونگرها ~~~
Q. Moon
Q. Moon Tuesday, 20 August 2024، 08:19 AM

The Bubble Tea Curse

 

 

 

"شت، عجب ایده‌ای!"

   "این صحنه خیلی به فلان فیکم میاد!"   

"این داستان با کاپل XX فوق‌العاده میشه!"

   "خودشه! این قراره بهترین ایده و فیکم بشه!"   

 

اینها احتمالا چیزهایی باشن که با رسیدن ایده‌های خیلی خفن به ذهنتون با خودتون فکر کردین. اما چندتا از اونها رو نوشتین؟

به شخصه جوابم یه چیزی در این حدوده: 0.1%!

 

و بعد از مدت‌ها درگیر "چرا اینطوری میشه؟"

و *تصور کردن خودم درحال نوشتن ایده، اما واقعا انجامش ندادنش* بودن،

حالا دلیلش رو میدونم.

من تمام این مدت داشتم خودم رو دچار نفرین بابل-تی میکردم~

 

نفرین بابل-تی چیه؟

این اسمیه که من توی دل خودم برای زنجیره اتفاقات زیر گذاشتم :>

 

--> یه چراغ توی سرتون روشن میشه و به یه ایده میرسین

--> "وای! چه فکر خوبی!"

--> ترشح دوپامین از مغز

--> حس خوشحالی و رضایت 

--> نتیجه کار رو تصور میکنین که خیلی رویایی بهنظر میرسه

--> "چقدر خفن و خوب میشه!"

--> ترشح دوپامین از مغز

--> حس خوشحالی و رضایت

--> فکر رویایی و بینقصتون رو برای یکی تعریف میکنین

--> "وای، تو یه نابغهای! بنظرم فوقالعاده میشه!"

--> ترشح دوپامین زیاد از مغز

--> حس خوشحالی و رضایت

 

توی هر کدوم از چرخه‌های کوتاه و ساده بالا، مغز دوپامین ترشح میکنه که هورمون جایزه بدنه!

هورمون جایزه کی ترشح میشه؟ وقتی که یه کاری رو به پایان رسونده باشین.

توی چرخه‌های بالا شما چه کاری رو انجام دادین؟ تصور کردن نمای فوق‌العاده و زیبا و بی‌نقص موفقیت حاصل از یه ایده رو.

آیا شما واقعا به اون ایده عمل کردین؟ قطعا نه!

کی بهش عمل میکنین؟ تا وقتی به این چرخه‌ها ادامه میدین، احتمالا هرگز! T×T

 

حالا چرا من بهش میگم "نفرین بابل-تی"؟

(پ.ن: قبل از گفتنش باید اعتراف کنم که حالا بابل-تی امتحان نکردم...)

 

یه ورژن کوچولو از شما توی سرتون زندگی میکنه. و توی شهر قشنگ و کیوت ذهنتون، یه کافه وجود داره که مثل مغازه ایده میمونه.

هر بار که یه چراغ بالای سرتون روشن میشه و به یه ایده جدید میرسین، یه جرقه توی قفسه‌های کافه ایده میخوره و به‌طور جادویی یه شیشه پر با طعم جدید اونجا ظاهر میشه. وقتی به نتیجه اون ایده و انجامش فکر میکنین، درباره‌ش خیال‌پردازی میکنین یا توی ذهنتون به اون ایده پروبال و جزئیات میدین، یه بابل جدید توی شیشه ظاهر میشه و نوشیدنیتون رو خوشمزه‌تر میکنه!

خود کوچولوتون هروقت خواست میره به کافه، هر طعم بابل-تی که دوست داشت رو برمیداره و ازش مینوشه. و شیشه‌های جادویی نمیذارن که نوشیدنی هیچوقت تموم بشه!

 

خود کوچولوتون شیشه‌های جادویی رو خریده؟ نه.

خود کوچولوتون لباس پوشیده، رفته مغازه و بابل‌ها رو خریده؟ نه.

   خود کوچولوتون نوشیدنی رو آماده کرده؟ نه!   

 

اون فقط هر نوشیدنی‌ای که بخواد رو مزه میکنه و از حس خوبش لذت میبره درحالی که واقعا کاری برای اون نوشیدنی نکرده.

 

یکم ناامیدکننده به‌نظر میرسه، نه؟

(اما اون کوچولو اهمیتی نمیده. اون فقط میخواد بابلشو بخوره!)

 

خب، اگه قرار نیست هرگز به اون ایده‌ها عمل کنین، پس چرا مدام فکرهای جدید به ذهنتون میرسه که یک از یک خفن‌ترن!؟

چون دوپامین لذتبخشه. و مغز اون حس رو دوست داره.

هر بار که با انجام یکی از اون کارهای بالا باعث ترشح هورمون جایزه میشید، مغز یاد میگیره فعالیتی که به دوپامین منجر شده رو تکرار کنه تا باز هم جایزه بگیره!

و شما توی جهنم بابل-تی غرق میشین :>

 

ایده جدید --> شیشه جدید

--> یه طعم جدید که با هر بار فکر کردن بهش، بابلش رو بیشتر میکنین

--> دوپامین و لذت

--> مغز و خود کوچولوتون حریص میشن و بیشتر میخوان
--> ایدههای جدید بیشتر --> شیشههای جادویی بیشتر

--> قفسهها با طعمهای مختلف پر میشن!

 

حالا کافه ایده اونقدر رنگارنگه و اونقدر شیشه با طعم‌های جورواجور هست که خود کوچولوتون دیگه حتی نمیدونه کدوم رو برداره و امتحان کنه.

یه قلپ از این! یه قلپ از اون!

   دوپامین پشت دوپامین!   

جایزه بعد از جایزه؛ درحالی که واقعا کاری رو به انجام نرسوندین!

 

خود کوچولوتون اونقدر نوشیدنی‌های مختلف رو پشت سر هم امتحان میکنه که رودل میکنه.

شکمش -که حالا پر از بابل با طعم‌های مختلفه!- اونقدر سنگین شده که همونجا کف کافه ولو میشه و دیگه نمیتونه پا شه. دیگه نمیتونه نوشیدنی‌هایی که داره رو امتحان کنه. شاید حتی نگاه کردن به شیشه‌ها حالش رو بد کنه چون احساس میکنه مریض شده.

حتی اگه قبلا یه سری از طعم‌ها رو خودش درست میکرد، خودش براشون از مغازه شیشه و بابل میخرید، الان دیگه نمیتونه از جا بلند شه و انجامش بده.

(این حالت همون "رایترز بلاک" هستش و یکی از دلایلی که بهش دچار میشیم میتونه همین باشه :>)

 

خلاصه‌ش کنم، خود کوچولوتون تا وقتی میتونه هر طعم بابل-تی رو که میخواد، حاضر و آماده و بدون زحمت از توی قفسه جادویی برداره، خودش بلند نمیشه بره خرید و زحمت درست کردنش رو بکشه!

 

مغزتون تا وقتی میتونه بدون دستور حرکت به عضله‌ها و انرژی مصرف کردن دوپامین بگیره و های شه (!) به خودش زحمت نمیده که واقعا کاری انجام بده.

 

اگه میخواین واقعا کاری از پیش ببرین، باید جایزه دادن به خودتون برای هیچکاری نکردن رو تموم کنین!

 

چطوری این کار رو انجام بدیم؟

قراره با هم یاد بگیریم برای قفسه‌های جادویی مغازه ایده میله‌های جادویی بسازیم

که به زودی توی یه پست جدید دربارش حرف میزنیم :>

 

خوشحال میشم نظرتون درباره پست رو بدونم

و اگه سوالی داشتین توی کامنت‌ها بخونم تا توی پست جدید به سوالاتون هم جواب بدیم :>

تا پست بعدی (به زودی، قول میدم، الان باید برم کلاس و وقتی برگردم میشینم پاش!) خدانگهدار ^^

Moonlight_wolgwang Adrina 💙🩷 Moonlight_wolgwang Adrina 💙🩷 Stardust✨ Adrina 💙🩷
🌊آخرین کامنت‌ها :
این پایین ۶ کامنت هست💬
  • Moonlight_wolgwang
    21 August 24، 14:05
    Moonlight_wolgwang
    من از اونجایی که معمولا زنگ تفریح رو توی کلاس تنها می‌گذرونم همیشه دفترچه زیردستمه بنویسم:)
    همچنین سر زنگایی مثل دینی و عربی و بعضی وقتا ورزش هم اینکارو میکنم
    یا وقتایی که بچه ها به زور از دبیر استراحت میگیرن
  • Q. Moon
    28 August 24، 14:18
    Q. Moon
    واو~ به این میگن روحیه یه نویسنده حقیقی😃🫂✨️
    وای من سر هیچ زنگی نمیتونم هیچکاری کنم... هه من دیگه باید استراحت زوری رو به خاطره‌ها بسپارم اینجا از این خبرا نیست🥲🥲 البته درعوض ما راحت‌تر میپیچونیم😌💪
  • Adrina 💙🩷
    21 August 24، 10:55
    Adrina 💙🩷
    ای بابا ای بابا از دستم کمک گرفتم منابعش خیلی خوبه

    بعد جونگ کوک بچم تو دیزنی + اومده نمیدونم میگن سیگار الکترونیکی میکشه یا ویپ حالا نمیدونم مهم نیست
    بعد همه بهش افرین گفتن و گفتن خیلی خوبه به ما اعتماد داره😐
    الان کوکی اعتماد داره و یونگی باید از گروه بره
  • Q. Moon
    21 August 24، 13:11
    Q. Moon
    ماشالا به دوستت هم پس😌✨️

    دقیقا همینطوره. اصلا نصف "مثلا آرمی‌ها" انگار طرفدار مکنه‌لاین و هیتر هیونگ‌لاینن🫥🫥
    ملثلا تهیونگ یه کاری بکنه میگن افرین، همونو نامجون انجام بده جنجال راه میندازن که واییی، لیدری، از تو بعید بود. من آن‌استن میکنم فکر نمیکردم انقدر انسان بی‌فکری باشی و‌... امثال این حرفا🙄🙄
    خوشبختانه به ساز اینا نیست! نه تنها موضوع اونقدری که اینا گندش کردن گنده نیست، خود کمپانیم هیچوقت همچین لگد خرکی به سود خودش نمیزنه🤭
  • Moonlight_wolgwang
    21 August 24، 07:43
    Moonlight_wolgwang
    احساس میکنم نه تنها فقط توی نوشتن توی بعضی کارای دیگه هم همینه.. یعنی یجورایی رویا پردازی زیاد مانع از انجام اون کار میشه
    پست مفیدی بود واقعا
    دلم میخواد بنویسم وقت ندارم لعنتی.. مدرسه باز شه فقط.. بین کلاسا بنویسم..
  • Q. Moon
    21 August 24، 10:06
    Q. Moon
    دقیقا همینطوره🫠 کلا یه عادت فراگیره که روی تقریبا همه کارها و فعالیتامون اثر میذاره. از اونجایی که اینجا بیشتر برای نویسنده‌هاس، من فقط روی این بعدش تمرکز کردم برای پستا ولی دقیقا تو کارای دیگه هم همینه🥲
    اوهوم، رویاپردازی چیز خوبیه، ولی تا وقتی از حد نگذره و اعتیاد نشه~
    منی که میخوام همین برنامه رو بچینم ولی میدونم بین کلاسا حتی فرصتم کمتر میشه🥲🥲
    باید سازوکار و روتین جدید برای نوشتن جور کنم تا قبل از شروع شدن دانشگاه😭😭
  • Adrina 💙🩷
    21 August 24، 00:48
    Adrina 💙🩷
    اره بخداااا فازاماذا بهشوننننن
    واقعا معلوم نیست چشونه ولی با این اتفاق ارمی های واقعی معلوم شدن
    میدونم😅😅خیلی طولانیه

    مرسی عشقم😘❤️
  • Q. Moon
    21 August 24، 10:06
    Q. Moon
    اصلا در عجبم ازشون :/
    نمیخوام کوچکش کنم بگم کارش مشکلی نداشت و اینا. کار یونگی اشتباه بود، بهرحال یه قانون توی کشورشونه و باید رعایت میشد.
    ولی اینجوری که اینا گندش کردن فقط ماجرا رو مسخره کرد. اینم شده یه چیزی مثل عکس سیب‌زمینی کوچولوهای مکدونالود ته🚶🏻🚶🏻
    انگار منطق کیپاپ اینطوری شده که "تا وقتی عضو بی‌تی‌اس نباشی، همه چیز مجازه. اگه عضو بی‌تی‌اس باشی، هرکاری کنی گناه کردی و باید بری بمیری"🙂🙂🙂

    طولانیه ولی نگاهش ک کردم مشخصه قشنگ بین منبعا چرخیدی و همه چیزو گذاشتی🫠 این پشتکار و پیگیری تحسین‌برانگیزه😎🫶
  • Stardust✨
    20 August 24، 17:46
    Stardust✨
    چه اسمه بامزه ولی مناسبی🤝🏻
    موافقم (*نگاهی با افسوس و غم انگیز به ده یا بیشتر ایدم که نوشتمشونو تو ذهنم کامل شدن انداختن*)(هعی روزگار...)
    این جدی یه جور جهنمه،(بابل تی یه نوشیدنیه که توش یه عالمه گوی های کوچولی ژلاتینیه،..خیلی تطم خاصی نیست ولی خوشمزست،بدمزه نیست چون گفتم طعم خاصی نداره)


  • Q. Moon
    20 August 24، 21:53
    Q. Moon
    تشکورات U^U
    منم موافقم... *نگاه به فولدر کاور فیکا توی گوشیم که از 103تا، 30تاشو نوشتم :>*
    والا منم که اعتراف کردم تا حالا امتحان نکردم ولی خب... بابل-تی قیافش گوگوله :>
    پیشنهادته چه طعمشو امتحان کنم؟
  • Adrina 💙🩷
    20 August 24، 11:30
    Adrina 💙🩷
    وای چقدر اینایی که گفتی منم🤦😅😓🤣😂

    ولی چه اسم باحالی دارهه
  • Q. Moon
    20 August 24، 21:54
    Q. Moon
    و خودم! اصلا موقع نوشتن پست میخواستم گریه کنم T^T

    چاکریم :>
    وای راستی پست جدیدتو دیدم... اصلا در عجبم که مردم دارن برای یه اسکوتر برقی همچین **واویلابازی ای در میارن :/
    لامصبا پرونده برنینگ سانو اینطوری گنده نکردین!
    پ.ن: چون پست یکم طولانی بود کامل نخوندمش راستش.. ولی بعد که خوندم زیر خودش کامنت میذارم :>
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan